فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده
فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده

نقدی بر سریال ساختمان پزشکان

 

 سلام  پیشاپیش ببخشید که خیلی طولانیه چون سعی کردم یه نقد کاربردی بنویسم حتما نظر بدین .

نقدی بر سریال ساختمان پزشکان

سریال تلوزیونی ساختمان پزشکان که چند ماه است از رسانه ی ملی پخش می شود بازتاب های مختلفی در جامعه به همراه داشته است ، نقدی که در ادامه می آید نگاهی است که سعی دارد این مجموعه را از جنبه های مختلف مورد ارزیابی قرار دهد . باشد که مورد توجه افتد . 

 

تکنیک : ظهور طنزی نو یا یک نود قسمتی دیگر ؟

برخلاف اعلام سازندگان سریال مبنی بر عدم تلاش برای متفاوت نمایی در این سریال از همان قسمت های آغازین واضح بود نویسندگان کار کشته ی ساختمان پزشکان قصد دارند باب جدیدی را در روایت های طنز آن هم در مدیم تلوزیون بگشایند ، فلاش بک های با مزه ی چند قسمت اول ، جنس بازی ها و چند بازیگر تئاتری ، حتی نوع روایت متنی شخصیت اول نوید از یک اتفاق جدید و شاید راهگشا میداد در حالی که با پیش رفتن سریال تمام آنچه می شد به این سریال تعلق گیرد از آن رانده شد و خیلی زود از ادعای خود عقب کشید .

دکوپاژی که در اغلب صحنه جاری است کاملا بی اعتماد و اصطلاحا دیروزی است فضای عمومی سریال تداعی گر اولین سریال های تلوزیونی است  طوری که هنوز جایگاه دوربین در کار مشخص نیست بار ها شاهد نما هایی بدون فاصله بندی منظم هستیم تا جایی که اگر میان گفتگو دوربین در دو میلیمتری دماغ بازیگر کاشته شود تعجب نمی کنیم و یا عملا چیزی به نام حرکت دوربین ، مچ کات موثر و ... وجود ندارد ، سریال هایی مثل "رادررو " جدای ویژگی های دیگرشان توانستند با یک دوربین روی دست نرم ، ابتدایی ترین قابلیت فنی یک سریال چشم نواز را بوحود آورند چیزی که در این سریال که حکایت از عجله و سهل انگاری سازندگانش دارد چند گام عقب تر ایستاده است ، نمی توان از موسیقی این سریال انتظار فضا سازی داشت جایی که مخاطب تلوزیون شاهکار هایی مثل موسیقی سریال "پایتخت" را به یاد دارد ( نه به دلایل سلیقه ای بلکه به دلیل فضا دهی و فضا شناسی درست و به موقع ) تحمل یکی دو تم کوتاه که در هر قسمت چندین بار در کات های شبیه هم تکرار می شوند و بعد از چند بار فقر گفتاری را به نمایش می گذارند دشوار می شود ، تا جایی که نباید انتظار داشت این سریال حتی جزء بهترین نود قسمتی های پشمکی نیز محسوب شود!  

متن : بهترین راه ساده ترین راه نیست!  

آنچه در توان برادران قاسم خانی در حوزه ی شوخی پردازی است بر هیچ کس پوشیده نیست نیم نگاهی به آثاری مثل " سنپطرزبورگ " و " ورود آقایان ممنوع "نشان می دهد شوخی ها در این ساخته ها اصالت دارند انگار همه چیز محیا می شود تا یک شوخی جا بیافتد ، با این نگاه اساس شخصیت " خانم شیرزاد " ساده ترین راه برای نویسنده به نظر میرسد ، شخصیتی که هیچ قانونی ندارد به هیچ وجه نمی توان از او انتظار خاصی داشت و هیچ گاه نمی توان شخصیت پردازی واضحی برایش ترسیم کرد حالا این نویسنده است که هرگاه دچار افتادگی ریتم شد می تواند سراغ بازیکن آزادش بیاید و با هر نوع شوخی که می تواند مخاطب را بخنداند تا سوت پایان فرا رسد !  

در جای جای سریال ساختمان پزشکان به کرات شاهد هستیم پاشنه ی اصلی طنز روی این شخصیت می چرخد و مدت زمان زیادی از هر قسمت صرف شوخی ها – سالم یا ناسالم – و رفتارهای - هنجار ستیز نه هنجارگریز - این شخصیت هستیم که اغلب هم در قصه جایگاهی ندارد و در هر بار تکرار تنها می تواند چشمان مخاطب را گرد کند که : " وای چقدر خنگ است " و این واکنش با کمترین تنوع تا آخر ادامه می یابد این جاست که از سخیف ترین و دم دستی ترین نوع طنز تلوزیونی سالهای اخیر پرده برداری می شود . حتی مقیاس دیگر شخصیت ها مثل برادر و خانواده ی روانپزشک نیز بدون قائده چیده شده است و دقیقا اینجاست که اصلی ترین مشکل سریال عنوان می شود .  

واقعیت ، اصلی ترین گمشده ی ساختمان پزشکان  

هیچکس منکر جذابیت فضای فانتزی و همچنین اصل اغراق برای ایجاد طنز نیست اما به راستی نباید خانواده ی ایرانی که این مجموعه را تماشا می کند آیینه ای از خود را در قاب تصویر ببیند ؟ تا چه حد باید پا را از مرز های واقعیت فراتر گذاشت ؟ آیا می شود با ایجاد بدترین توهین ها و تمسخر ها بین اعضای یک خانواده آن هم در طول تمام قسمت ها ( تا جایی که احترام پدر و مادر و برادر روانشناس به همسر او عجیب باشد !) ادعای نقد خانواده ی ایرانی را داشت ؟ مسلما اغراق ، برای اثر گذاری باید بر بستر واقعیت سوار باشد لذا من به خاطر نمی آورم مردی را در جامعه ام دیده باشم که در مقابل انواع اهانت ها به همسرش از طرف پدر و مادر ، برادر ، همکار زن، همکار مرد ، همسر سابق و حتی صاحب کافی شاپ که از هر نظر شخصیتی دور از همسرش محسوب می شود مثل سیب زمینی لبخند بزند! ( سکانس میهمانی تولد همسر روانشناس و هدیه ها و برخورد های سایرین ) 

 به نظر میرسد سازندگان قصد دارند تخیلات خود را به جامعه نسبت دهند و این اصلی ترین دلیل مخاطب گریزی امروز از فضا های هنری است ، مخاطبی که در رسانه ی ملی واقعیت خود را نمی بیند باید هم علاقه ای به سینما و تئاتر نداشته باشد! 

 انتقادات این سریال بر جامعه جز بر خانواده گریز کردن جوانان و تبلیغ زندگی بی دردسر دور از خانواده ( که مطبوع تفکر غربی است ) تا کجا پیش می رود ؟ آنجاکه سوژه ی به تصویر کشیدن زندگی یک روانشناس ناموفق می تواند زمینه خوبی برای بیان و راهگشایی بسیاری از دلنگرانی های اجتماع باشد نتایجی را که امروز از این سریال می بینیم باید با همان سوال های قدیمی مان تطبیق بدهیم این که اصول مذهبی و اعتقادی مردم کجای این مجموعه ها پیداست ؟ چرا هیچ کدام از شخصیت ها در هیچکدام از سریال ها نماز نمی خوانند ؟ این یک سوال تحمیلی یا انتظاری زاییده ی خویش نیست این یکی از اصول زندگی مردم در این دیار است ، این مردم حضرت امام حسین (ع) را باید در کدام مجموعه ی غیر تاریخی به دور از شعار زدگی های سفارشی پیدا کنند ؟ 

 این ها متاسفانه در مورد همه ی مجموعه ها بالاخص مجموعه ی اخیر موضوعیت دارند . امروز چند درصد مردم ایران عکس فروید به دیوار اتاق خود می زنند؟ گیریم شخصیت روانشناسی با این گرایشات پیدا شود آیا سازنده و پخش کننده نباید از خود بپرسد نظام فکری فروید و امثال آن چه سنخیتی با بزرگترین دغدغه ی تاریخ ملت ایران یعنی مفهوم خدا و خداپرستی دارند ؟ چرا لباس شخصیت های زن پیش کاراکتر های محرم و نا محرم یکی است ؟ یعنی نباید تفاوتی بین شوهر و برادر شوهر و حتی دیگران باشد ؟ این جزئیات در قاب تلوزیون اهمیت می یابند چرا که قوام دهنده ی سبک زندگی مردم هستند .  

همه ی آنچه گفته شد بیانگر تلقین یک زندگی سکولار بر مبنای اومانیسم در این سریال است که البته به عنوان سنتی حسنه توسط مدیران مختلف پی گیری شده است . سریال ساختمان پزشکان با همه ی ضعف های تکنیکی و محتوایی به صرف سازندگانی با نام های دهن پر کن باب طبع مدیران رسانه ی ملی است ، در پایان جهت یادآوری این عزیزان بریده ای از هدفگذاری های حضرت آقا بر رسانه ی ملی آورده می شود قضاوت درباره ی رابطه ی ساخته هایی از این دست با منویات معظم له با مردم شریف ایران.  

 

حضرت امام خامنه ای ( حفظه الله ) در دیدار با اصحاب رسانه ی ملی :  

‹‹ هدفهای کلان ما در این زمینه چیست؟ 

اول، ارتقاء معرفت دینی روشن‌بینانه. من روی عنوان «روشن‌بینانه» تکیه می‌کنم. معرفت دینی باید ارتقاء و گسترش پیدا کند؛ اما یک معرفت روشن‌بینانه و آگاهانه.  

دوم، رفتار دینی مخلصانه. باز روی کلمه «مخلصانه» می‌خواهم تکیه کنم. رفتارهای دینی می‌تواند ریاکارانه و متصنعانه و ظاهرسازانه باشد، می‌تواند مخلصانه باشد. ما باید مردم را به رفتار و عمل دینی ـ یعنی عمل صالح ـ بکشانیم و این عمل، مخلصانه از آنها صادر شود.  

سوم، ریشه‌دار کردن شناخت و باور به ارزشها و بنیانهای فکری انقلاب و نظام اسلامی. صرف اینکه ما درزمینه انقلاب و نظام، چیزهایی را کلیشه‌ای و شعاری تکرار کنیم، کافی نیست؛ باید نسبت به این شعارها در مردم باور حقیقی به وجود بیاید؛ این، کار رسانه ملی است.  

چهارم، مصونیت دادن به ذهن جامعه از تأثیر مخرب تهاجم فرهنگی و ارزشی دشمن، که اشاره شد.  

پنجم، باور به کارآمدی نظام.  

ششم، ایجاد همگرایی عمومی و فضای همکاری و محبت و وحدت در درون کشور و میان مردم. باید روحیه محبت، وحدت، همگرایی و ارتباط و پیوند در میان مردم تقویت شود.  

هفتم، آگاه سازی نسبت به مقوله‌های حساس؛ مثل علم. مسئله علم در کشور خیلی مهم است. با مطالعه دقیق و همه‌جانبه، انسان به چند سرفصل معدود می‌رسد، که یکی از آنها علم است. ما برای آینده به علم احتیاج داریم. نهضت نرم‌افزاری و تولید علم و اندیشه و فکر که مطرح شد، باید جدی گرفته شود. خوشبختانه زمینه‌ها کاملاً آماده و استقبال هم خیلی خوب است. مردم را نسبت به مقوله علم، امنیت، پرورش نخبگان، اقتدار ملی، کار و ابتکار گره‌گشا و پیش‌برنده و مقولاتی از این قبیل حساس کنید . ››  

 

  

 بی دار  

باشد به خیر ان شاءالله

..........................................

 

+ لینک این مطلب در پایگاه فرهنگی انقلاب اسلامی 

http://www.farhangnews.ir/site/Default.aspx?tabId=2&CID=4&NewsId=24432 

نظرات 12 + ارسال نظر
یاسین.مشهود 2 مرداد 1390 ساعت 08:25 http://mashhod.blogfa.com

سلام

باید به چنین صدا و سیمایی ببالیم

واقعا یک دانشگاه است

یاسین.مشهود 2 مرداد 1390 ساعت 08:26 http://mashhod.blogfa.com

وب چرت های یک خوابنما شده وب چرتهای یک خبر نگار خواب نما

هر شب یه عنوان اضافه کن !

واقعاً مایه‌ی تاسف است چنین برنامه‌هایی...
هر روز هم داره بدتر از روز قبلش میشه.

امیر م 2 مرداد 1390 ساعت 16:25

تو رو خدا یکی یه کاری بکنه !

سمانه 3 مرداد 1390 ساعت 01:52 http://yadegariham.blogfa.com

سلام
خوب بود
واقعا جای تاسف داره فقر تلویزیون ایران
همین سریال هاست که مردم به ماهواره رو میکنن
راستی چند وقت پیش یه تحلیلی از این سریال تو وبلاگ یکی از دوستان خوندم
وقت کردید یه نگاهی بندازید
http://saeedbekas.blogfa.com/post-118.aspx

ممنون جالب بود

یاسین 3 مرداد 1390 ساعت 14:43 http://traxtorche.blogfa.com

ابتدا در مورد متفاوت بودن این سریال:نوع طنز به کار رفته در این سریال با تمام طنز هایی که در صدا و سیما دیده شده تفاوت دارد ولی چرا به این دلیل که نه طنز عطاران است و نه طنز مهران مدیری. و حتی گاهی به وودی آلن نزدیک می شود.و هم چنین معیار خوب یا بد بودن یک سریال صرفا به نحوه فیلمبرداری آن مربوط نمی شود.جالب است همان سریال را دررو نه متن خوبی داشت ونه حتی فیلمبرداری خوبی چرا که فیلم بردار با خودش هم درگیر بود.ضمنا در ساختمان پزشکان شاید دوربین ثابت آزار دهنده باشد ولی متن به قدری قوی است که این ضعف خفیف را می پوشاند.هم چنین هیچگاه موسیقی سریال پایتخت ماندگار نشد.
اما در مورد شخصیت های دور و بر نیما افشار:یادمان نرود طنز بر پایه نقد ساخته شده و کار آن اغراق در ضعف هایی است که بیان می کند.بر همین اساس نیز کاریکاتور به وجود آ مده پس اگر دماغ کسی بزرگ کشیده شود کاملا غیر واقعی بوده و هیچ ارزشی ندارد. شاید خانواده جناب عالی خانواده بسیار بسیار خوبی باشند ولی آیا همه اینگونه اند؟آیا در هیچ خانواده ای تبعیض یا بد رفتاری وجود ندارد؟اگر قرار باشد هرچیزی را که هست آنگونه که هست نشان دهیم اصولا طنزی ساخته نمی شد.اگر بنا باشد شخصیتی مثل خانم شیرزاد را باور نکنیم آنگاه تمام طنز پردازان معتبر دنیا زیر سوال می روند.مانند چارلی چاپلین که شخصیت بسیار ساده لوحی است.
درباره عکس العمل نیما افشار در برابر کارهای دیگران:اگراین شخصیت در برابر پدر،مادروبرادر بزرگتر خود می ایستاد خود شما در بوق و کرنا نمی کردید که این چه وضع برخورد با پدر ومادر است.واتفاقا چقدر این شخصیت خانواده دوست است که در برابر آن ها لب به بی ادبی نمی گشاید.
ضمنا اگر قرار بود شخصیت زن در مقابل نامحرم پوشش دیگری داشته باشد باید در خانه و گاهی در رختخواب نیز با چادر ظاهر شود.
خدا را شکر در اکثر تله فیلم ها و سریال های ایرانی شاهد تحول و راز ونیاز و دعا و دیگر چیزها هستیم.آیا تمام آدم های ایرانی نماز خوان هستند که تمام شخصیت های سریالی هم نماز خوان باشند.ضمنا هیچ گاه این سریال تلقین نکرده که نماز نخوانی.
کسی که در رشته ای قدم می گذارد برای خود الگویی دارد و چه بسا عکس آنان را بر دیوار خانه خود نصب کند.چندین میلیون نفر در ایران عکس رونالدو و بکهام و مسی و اسپایدرمن و ... را بر دیوار خانه خود نصب می کنند و در همین سریال های ساده نوجوانان دیده می شوند.
کاش کمی ذهن خود را پالایش کنیم تا از هر چیز ساده ای مسئله ای بزرگ برای اسلام نسازیم.

کامران 4 مرداد 1390 ساعت 22:21

سلام

خوب بود، ولی کو گوش شنوا. مگه امثال تو.........!!!!

یکی مثل خودت 6 مرداد 1390 ساعت 01:08 http://variyans.blogfa.com

نمی گم حرف هات غلط و نا صحیح
ولی یه چیزی می گم فکر نکنم بد باشه اگه بد بود بهم بگو
علامت گروه یاکوزا رو حتما نگاه بنداز
یه دایره است که دو قسمت سفید و سیاه داره .
داخل قسمت سفید یه دایره ی کوچیک سیاه هست و برعکس.
حالا اینا یعنی چی؟
یعنی داخل هر نکته ی بد یه نکته ی خوب هم هست.
یعنی درسته این فیلم بده ولی می شه ازش نکات خوب هم پیدا کرد.
یه مثال کوچیکش رو می زنم و حرفم تمام.
اون قسمت هایی رو که پدر نیما مدیر ساختمون بود رو به یاد دارید؟
ناصر یه حرفی به باباش زد:
اگه یه سینی رو توی اطاق پرت کنی معلوم نمی شه ولی اگه یه سکه ی کوچیک رو جلوی چشمت بگیر دنیاتو اون سکه می گیره.
یعنی کارهای کوچیکو بزرگ جلوه دادن.
ما باید مواظب باشیم سرمون کلاه نره .مگه نه؟
برای همین بابای نیما هر روز می رفت یه چیز نمادینو افتتاح می کرد.
که چند قسمت قبلش هم اون آقای رییس برای افتتاح باشگاه ورزشی انجام می داد.
اون موقع با خودم گفتم مگه می شه همچین افتتاح هایی؟
ولی وقتی امشب به طور تصادفی 20:30 رو نگاه می کردم
دیدم بیمارستان اورژانس تجریش دقیقا همینطوریه!
امیدوارم مسئولین دیگه از این کارا نکنند
و نقادانین چون شما همچنان از سخنان بزرگانی چون حضرت آقا بهره ببرند. و به راه خودشون ادامه بدند. البته واقع گرایانه تر.
در پناه حضرت حق موفق باشی
یا علی

سلام
اولا ممنون از مطالعه ات و این که افتخار دادی نظر بدی
ماها دیگه یاد گرفتیم که
دور مسئولین رو خط بکشیم
تنها عشقمون آقاست
کتمان نمی کنم متنم نسبت به واقعیت منفی تر بود
اونم به خاطر اینه که یه سری چیزارو که عادی شده بشکنیم
نه این که با حرفای ما کاری بشه ... ما وظیفه مو نه بگیم
میگیم!
باز هم مرسی

در جواب مشهود:
عکس هر روانشناسی رو به دیوار زدن با عکس فروید خیلی فرق داره (رشته‌ی خودم روانشناسی بوده که میگم)
ساده‌نگر بودن همک تا این حد خوب نیست
من نمیگم کل این سریال مشکل داره اما مشکلاتش کم نیست از یکی دو تا میشه چشم پوشید اما اگر بخوایم چشممون رو همه‌ چیز ببندیم وضعمون روز به روز از اینی که هست بدتر میشه
واقعیت را نمیشه نادیده گرفت

بی نهایت ممنونم از دغدغه ات
فقط یه نکته که یاسین مشهود نیست
خود مشهود تبلیغ کننده ی این مطلب بوده
امروز دیگه عادی شده هر کسی حقیقتو یه طوری میبینه
اما خب
ان دین عند الله اسلاما!

یاسین 9 مرداد 1390 ساعت 23:10 http://traxtorche.blogfa.com

اصلا قبول که این سریال اشکال داره ولی یادمون نره این سریال برای زیر آب زدن فارسی ۱ و قهوه تلخ بوده.اونها که از این بهتر نیستن.ببخشید که خیلی ساده ام آقای روانشناس.

عالی بود!!!بهم سربزن!!!

مها 13 مرداد 1390 ساعت 09:35 http://khodemanee.mihanblog.com/

سلام. نظراتت کاملا درسته. همه ی این چیزهایی که گفتی اصلا در تلوزیون ایران و سریال های ایرانی وجود ندارد. و این بسیار جای تآسف دارد.
اما چیزی که در این سریال مهمه اینه که زبان گویای ظلمی که در ایران داره به مردم روا میشه. ماهیت نقد این سریال بسیار زیباست.

ممنون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد