فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده
فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده

اکنون باید کشتی مان را بسازیم .

دستنوشته ی منتشر نشده ی یکی از خادمان حضرت نوح ( ص )

خطاب به موج بیداری اسلامی  :  

.

اکنون باید کشتی مان را بسازیم . ۱

 

برادرم ... برخیز

اکنون باید کشتی مان را بسازیم

باید گردهم بیاییم و کشتی مان را بسازیم

میان تمسخر ها و تحقیر های آنان،

باید به وعده ی نوح بیاندیشیم و پایانی که در راه است ...

برادرم ... باید به آنها حق بدهیم

آنها که " تحقق"  را

 جز در شاخص بورس ، قیمت نفت و نرخ طلا نمی بینند ،

چگونه نوح و خدایش را باور میکنند ؟

آنها که وسعت دیدشان از عکسهای سفینه ی فضایی هابل فراتر نمی رود

و قدرت ادراکشان تا شمار میکروسکوپ هاست ...

همانها که برایشان عجیب است برق چشمانمان

در تلفظ " الله" ،

آنگاه که التحریر را به نماز می ایستیم .

آنها معنای این غرور را نمی فهمند

و به ما میخندند

سالهاست که به ما میخندند و از ساختن کشتی نهی میکنند ...

" کشتی برای چه ؟ کجاست باران ؟ چرتکه هایمان چیزی نشان نمی دهند"

***

ما جهان سوم

ما خرافات زده های کوته فکر

ما اقسام نژاد حقیر هستیم در نظر آنها

و آنگاه عضو دهکده ی جهانیشان می شویم

که دیگر "ما" نباشیم ... ! 

  

آه ... برادرم

میدانم خسته ای

از اینکه میبینی

سهامداران کازینوهای لاس وگاس

سر از بیت الله الحرام در می آورند ،

و خانه ی خدا

پناهگاه فرعون ها می شود

از اینکه میبینی

کسانی که حجابت را نقض حقوق بشر میدانستند

و رنگ پوستت را مایه ی ننگ

و هر سال یک بار

کاخ های طرابلس را به قراردادهای رنگین می نشستند

امروز برای رهایی ات ارتش می فرستند ...

و دست بر گردنت اندخته اند !

-نه برای دوستی ، که برای انتقام ...-

.

من از احساس انزجار تو لذت می برم

از اینکه فهمیده ای کدام پرچم را باید سوزاند

از اینکه میدانی تنها شکستن یک بت کافی نیست

از اینکه خوب میشناسی سازنده ی این بتکده ی جهانی را

و به تصویر کشیدی ویرانی خانه ای را که از لانه ی عنکبوت ضعیف تر است .  

***

برادر قرن بیست و یکمی

برخیز تا کشتی مان را بسازیم

به وسعت تاریخ

بگذار جهانی که پر فروش ترین قصه هایش نه با نام خدا

که با نام کمپانی های هالیوودی شروع میشوند

در اقیانوس جهالت خود غرق بماند ...

بگذار جهانی که آرمانش اسپایدر من است و قدیسه اش ، مدونا

جهانی که کلیسایش مروج همجنس بازی می شود و کشیش ، بخشاینده ی گناهان

با خیال خام خوشبختی

جمود را تجربه کند

-و همچنان قوم عاد و ثمود و لوط را یک جا تداعی کند برایت-

ما

باید به فکر کشتی مان باشیم

حتی اگر به جرم این "فکر"

برهان الدین ربانی شویم و تکه تکه یمان کنند

حتی اگر محکوم شویم به اخم هایشان ...

حتی اگر شخصیت بازنده ی بازی های کامپیوتری شان شویم

یا لولو های انمیشن هایشان را شبیه ما درست کنند

باید به فکر کشتیمان باشیم

.

حتی اگر تحریممان کنند

آنها که معنای زیستن را نمیدانند

حق دارند به نابودیمان امیدوار باشند

حق دارند همه ی قدرتشان را بریزند توی یک کشور هفتصد کیلومتری

بعد خیابان های ستره را ببندند به توپ و تانک

و خیال کنند مصون مانده اند

از سیلاب حزب الله ی دیگر

-که حزب الله در خون ماست-

وقتی با همصدایی ات جهان را ندا میدهی

هیچ تفاوتی میان ارتش ناتو و آل سعود نیست !

-وهر دو به دنبال یک هدفند -

به نوکران خبر پراکنشان حق بده

تو را شایسته ی هیچ تیتر پر مایه ای ندانند

به یوتیوب حق بده

شهادت خواهرت را ندا آقاسلطانی دیگر نکند

به بارسلونا حق بده

تو را لایق یک دقیقه سکوت نبیند

.

تو بیشتر از آنچه باید ، میدانی

و بد تر از همه ، به دانسته هایت عمل میکنی ...

-و از ترس اتحادیه اروپا سنگ اسلام سکولاریستی را به سینه ات نمی زنی -

... حال که نوح را شناخته ای

و دل بسته ای به وعده ی خدایش

برخیز

کشتیمان را جایی بالا تر از اوهام پست آنان بسازیم

و چشم براه و بی چتر  

بایستیم

در انتظار باران

...

که بی شک

خواهد بارید .   

 

.................................... 

پی نوشت :

۱ : آقا که صحبتهایش تمام شد ، تلوزیون را خاموش کردم . حرفهایش را بردم به زمان امام (ره ) نه ... عقب تر ... به زمان ائمه (ع) به عاشورا . نه عقب تر ... خیلی قبل تر ... این درد ، این حرف ها به پهنای تاریخ بودند ... انگار جایی در تاریخ شنیده بودم

  

۲ : توی ادامه مطلب چند تا طرح زیبا در مورد بیداری اسلامی از وبلاگ شورآباد  گذاشتم .. حتما ببیبنید .  

 

۳ : درد نوشته ای دیگر بر این مقال از دوست عزیزم وبلاگ یکی مثل خودت    

 

۴ : پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله میفرمایند: 


(مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح، من رکبها نجا و من تخلف عنها هلک!)
یعنی: اهل بیت من همانند کشتی نوحند، هرکه در آن کشتی سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن دوری کرد، هلاک شد!

 

 

  

بی دار

باشد به خیر ان شاءالله 

 

 

  

 

نظرات 44 + ارسال نظر

من همیشه دورو برم پر بوده از آدمایی که مثل خودم فکر نمیکنند واسه همین عادت کردم همه با هر خط فکری و اعتقاد و نظر های سیاسی محترمند. تو هم از نظر سیاسی مثل من فکر نمیکنی منم نمیگی که از پستت لذت بردم ولی بازم ممنون

بگدار از صداقتت حلق آویز شوم ...
.................................
مرسی
همین تضارب آرا باعث پیشرفت میشه

.

من از احساس انزجار تو لذت می برم

از اینکه فهمیده ای کدام پرچم را باید سوزاند

از اینکه میدانی تنها شکستن یک بت کافی نیست

از اینکه خوب میشناسی سازنده ی این بتکده ی جهانی را

و به تصویر کشیدی ویرانی خانه ای را که از لانه ی عنکبوت

ضعیف تر است .

۰۰۰

این جملات دوست داشتنی تر از بقیه بود .

همواره خوب بنویسی

لطف داری

پلنگ 1 مهر 1390 ساعت 12:18

مثل همیشه
بی دار باش

هستم اگر نیستم

*Hamnafas* 1 مهر 1390 ساعت 19:52

سلام...
امید آن دارم که همواره شاد باشید.
دوست مهربونم ممنون از حرفای قشنگت. خیلی تاثیر گذار بود.






این دوست عشق شماست...!!!












ممنونم از اینکه منو پذیرفتید.















آرزومند آرزوهایت همنفس تنهایی






مرسی
بازم ببینیمت
به رسم قشنگ خودت
آرزومند آرزو هایت ...

احمد کاظمیان 1 مهر 1390 ساعت 20:20

الله اکبر

تکبییر

*Hamnafas* 1 مهر 1390 ساعت 20:24

سلامی دوباره...
متوجه منظورم شدید؟








راستی من هم از شما و هم از عشقتون بزرگترم.
























آرزومند آرزوهایت





همنفس کوچه تنهایی

یعنی چی بزرگترم ؟
شرمنده از بچگی اینقدر نفهمم!

زهرا 1 مهر 1390 ساعت 20:29

هزار کوه گرت سد ره شوند، برو.
هزار ره گرت از پا بیافکنند، بایست

بانو پروین اعتصامی

دمت گرم.

دممان به نقطه ی جوش رسید
زنده باشید

*Hamnafas* 1 مهر 1390 ساعت 20:35

از لحاظ سن گفتم. در پی حرفای قبلیتون عرض کردم ببخشید اینطوریم قصد توهین نداشتم....


























آرزومند آرزوهایت












همنفس کوچه تنهایی

نه خدا نکنه
دعا گو هستم
یا علی

*Hamnafas* 1 مهر 1390 ساعت 21:03

ممنونم از لطفتون.





به قول عشقتون... دعات میکنم. دعام میکنی؟
















آرزومند آرزوهایت















همنفس کوچه تنهایی


احمد کاظمیان 1 مهر 1390 ساعت 21:11

بر داشتمش واسه هفته نامه
مالتو بچسب مردمو دزد نکن !!!

آی دزد ...
اگه دستم برسه احمد
آخه حیفه من نیست اسمم بخوره تو اون هفته نامه در پیدت ...
.........................
مرسی از حسن نظرت
خوشحالم میکنی
یا علی

ریحانه 1 مهر 1390 ساعت 21:12 http://www.reyhane70.blogfa.com

سلام
بله حق باشماست چشم حتما میذارم
خیلیا بهم گفتنا نمیدونم چرا آدم نمیشم
ممنونم توجه دارید :)

خدا قوت
این حرفا چیه .. اختیار داری
پس منتظریما ...
یا علی

پستی نوشتم تقریبا خطاب به شما
"سالهاست فریادهامان را با دست خود در گلو خشکانده ایم ..."
اسم این پست
اگه امکانش بود بخون !

حتما
ممنون
شرمنده مون کردی
لطف داری

*Hamnafas* 1 مهر 1390 ساعت 21:53

فکر کنم حالا بهتر متوجه منظورم شدید مگه نه؟
در مورد دوستتون

آره
ولی به نظرم زیاد براتون مهم شده
رک بگم
منظور من این بود که اون ارزش اینقدر توجه رو نداره
نه اون نه هیچ کس دیگه...
امیدوارم منظورمو رسونده باشم
ممنون

s@rv 1 مهر 1390 ساعت 23:21 http://sarvenaz.blogsky.com

سلام وعرض ادب
درود برشما .بسیار زیباست وارزشمند
سپاس سرزدید
شادباشید

همچنین
ممنون

عمار 1 مهر 1390 ساعت 23:22 http://ammarname.ir

سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/2976
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی

ممنون از اینکه مطلب حقیرو لایق دیدین
موفق باشید

رعنا 2 مهر 1390 ساعت 11:36

رعنا 2 مهر 1390 ساعت 11:40

ثانیه 2 مهر 1390 ساعت 12:26 http://www.pinokiyo71.blogfa.com

سلام


خدا رو شکر که می دونین از چی فراریم

متن خوش نشینی بود به دلم نشست

همین طور موسیقی که انتخاب کردین

سلامت باشی
یه چبز دیگه
منم از تعریف زیاد خوشم نمیادا !!!
....................
مرسی

سلام آقامحمد
چشم
ماتسلیمیم

یو ها ها ها ...

*Hamnafas* 2 مهر 1390 ساعت 14:10

سلام.
ممنون از نصیحتتون من از شما بابت این حرفا تشکر میکنم.
حق با شماست دوست مهربونم. اما من منظورم اونی نبود که شما برداشت کردید. اما بازم ممنونم.























آرزومند آرزوهایت


















همنفس کوچه تنهایی

مرسی
چقد قشنگه این که همیشه آخر می نویسی
آرزومند آرزو هایت ...
یا علی

بهرام ۶۷ 2 مهر 1390 ساعت 14:25

سلام...طرح ها جا افتادند
قلمت بچرخه

لطف داری
....................
زود تر از اینا منتظرتون بودیم !!!

سلام
با اجازه لینکتون میکنم
خوشحال میشم شمام منو لینک کنیذ

سلام
ممنون... لطف می کنید
شما هم لینک شدید

ریحانه 2 مهر 1390 ساعت 15:39 http://www.reyhane70.blogfa.com

سلام و درود
بروزم

سلام
خوش خبر باشی
می آییم ...

ریحانه 2 مهر 1390 ساعت 19:38 http://www.reyhane70.blogfa.com

سلام ممنون که اومدین
با اجازتون راضی باشین شعر کامنتتونو گذاشتم تو متن
چسبیدممنون

سلام
لطف دارین
...............
کاملشو براتون میفرستم
از سروده های حقیره
فقط رفاقتی
دیگه کاملشو ندارین تو پست
چون قراره ایشالله خونده بشه
ممنون از حسن نظرتون
یا علی

وروجک 3 مهر 1390 ساعت 03:02

سلام
عوض پست خوندن اومدم کامنتارو بخونم

یه جورایی مشکوک میزنه

نه بابا
در مورد یکی از دوستانه
و یه دوست جدید
به قول یکی از رفقا
بخش کامنتا تبدیل میشه به چت روم !!!

سلام برادر
خسته نباشی لطف کردی و به وبلاگ من سر زدی منم تصمیم گرفتم بیام و با دیدگاهت آشنا شم به خصوص که در نظری که برام گذاشته بودی شعر قشنگی نوشته بودی!

با این پستت از یک نظر موافقم و از یک نظر هم نه اینکه موافق نباشم ولی مشکل دارم...
در مورد اینکه امریکا و انگلیس و دنیای غرب به طور کلی به دنبال منافع خودشون هستن و دلشون برای شرقی ها نسوخته و شاید هم مدام در حال نقشه کشیدن باشن حرفی نیست اما شما به نقطه ی خیلی دوری چشم دوختین که باعث شده نگاهتون از وضعیت فعلی و سنگریزه های جلوی پاتون گرفته بشه! آرمانگرا بودن خوبه آرمانهای ما به ما جهت میدن ولی باید بر اساس واقعیت باشن فکر میکنی علت جهان سومی بودن مسلمانها فقط دسیسه های امریکاست؟ ما مسلمونا تو همین ایران خودمون چقدر به حقوق انسانی خودمون احترام می ذاریم که حالا از غربی ها توقع داشته باشیم؟ فکر می کنم بهتره قبل از اینکه به فکر گسترش کشتی نوح و جنگ با غربی ها باشیم ببینیم کجا وایسادیم بهتره اول از خودمون شروع کنیم در مملکتی که چند هزار میلیارد از بانکش دزدیده می شه و مردم نمی فهمن و اقدامی هم نمی کنن و مسوولین هم همش به هم پاس می دن نمیشه به حال جهانیان فکر کرد اینها همش شعار می شه و شعار هم مشکلی رو حل نمی کنه !

سلام
خیلی ممنون به خاطر مطالعه ات
و این که در مورد متن فکر میکنی
.........................
من هم با بحث شعار که گفتی
موافقم
ما هنوز خودمون به اسلام عمل نمیکنیم
اما من فکر میکنم باید برای حل همه ی مشکلات تلاش کنیم
هم داخلی هم خارجی
.
به نظر من اولین قدم هم خود هر نفره
بنابراین لزومی نمیبینم اونقدر که نگران خودم یا همسایه ام هستم
نگران دختربچه ای که تو بورکینافاسو زندگی میکنه نباشم
در مورد بد بودن دیگران هم هیچ ربطی به من نداره
مهم اینه که وظیفه ی من اینه که خوب باشم
و خوبی رو ترویج کنم
( میدونم فکر میکنی بازم دارم شعار میدم ... )
اما بالاخره
این شعارها و آرمانها هستن که آدمارو میسازن
... ......................
بازم ممنونم از نگاهت
حتما بازم بیا و نوشته های دیگه رو هم نقد کن
خیلی ممنون
یاعلی

ابتدای عریانی 3 مهر 1390 ساعت 16:25

دوباره سلام...
ادامه ی مطلبو اینجا می نویسم
به هر حال من فکر می کنم ما از درون داریم نابود می شیم و شاید شما از این حرف خوشتون نیاد ولی فکر می کنم واقعیت اینه ! ما به مقررات ساده ی جامعه ی خودمون نمی تونیم احترام بذاریم به ساده ترین حقوق اجتماعی همدیگه اونوقت می خوایم دنیا رو از بی نظمی و بی عدالتی نجات بدیم؟ در تمام اتفاقاتی که برامون می افته دنبال یک مقصر بیگانه هستیم دنبال دسیسه ی مستکبرین چرا نمی خوایم قبول کنیم که خودمون لیاقتمون بیشتر از این نبوده؟ البته پذیرش این سخته !!!
در مورد مبارزات فلسطین و لبنان و اینها هم فکر نمی کنم اینقدر که ما ایرانیا سر و دست می شکنیم براشون اونا اهمیتی بدن به احتمال قوی زیاد هم از ما خوششون نمیاد بنا به دلایلی که نمی تونم بگم... ولی آدم برای کسی جون می ده که براش تب کنه!
به هر حال ما هنوز نه خواسته های خودمونو خوب می شناسیم نه اسلام رو ... در مورد شخص شما قضاوتی نمی کنم ولی این فرهنگ کلی جامعه است البته نظر شما محترمه! کلیت حرفتون درسته ولی از م.ضع یک آدم خیلی حق به جانب صحبت می کنید!

سلام
نمیدونی چی شد ...
نشستم دو ساعت جواب نوشتم ...
الان که میخاستم تایید کنم پاک شد ...
الان دیگه حسش نیست ...
بعدا جوابو میام تو وبلاگت میذارم ... شرمنده
.......................................
خیلی ممنون که نقد کردی
خیلی اتفاق خوبیه
حتما بازم بیا
بهت سر میزنم
یا علی

divo2eh 3 مهر 1390 ساعت 18:18

سلام
خیلی محشر بود پسر
آفرین
اگه زودتر می نوشتی می تونستی توی مسابقه شعر بیداری اسلامی شرکت کنی
واقعا عالی بود
جدی میگم
یاد یک شعری از علی رضا قزوه افتادم که مختار رو خطاب قرار داد و به اون گفته بود که بیاد و کشورها رو نجات بده
فراز و نشیب شعرت عالیه
اما بعضی جاهاشو یا من نمی فهمم یا برام منظوری نداره
مثلا اینجا
کشتی برای چه ؟ کجاست باران ؟ چرتکه هایمان چیزی نشان نمی دهند
چرتکه به نظر من نباید اینجا می یومد
انتقاد پذیر باشاااا
یا حق

سلام
حسابی بخار پزمون کردی
مرسی
......................
در مورد چرتکه هایمان
میخاستم
یه واژه ای باشه که برای هر دو زمان که مد نظر شعرن
کاربرد داشته باشه
یه واژه که نشون بده ملاک ارزیابی امروز شده
دستگاه و ابزار ...
.... حالا نمیدونم ... شاید اشتباه بوده ...
...................
خیلی ممنون
خوشحال میشم نقدم میکنی
موفق باشی
یا علی

*Hamnafas* 3 مهر 1390 ساعت 20:27

سلام.
امیدوارم هیچوقت غصه تو دلتون جایی نداشته باشه.






ممنون از لطفتون.











دوت مهربونم مطالب وبلاگت قشنگه یه لحن خاصی داره... دوستشون دارم.











































آرزومند آرزوهایت


































همنفس کوچه تنهایی

سپاس
خوشحال میشم میای
یا علی

divo2eh 3 مهر 1390 ساعت 20:33

بازم سلام
مفهوم شد قربان
شرمنده ها انتقادت کردم
یه استادی می گفت هر کلمه شعرت باید معنی داشته باشه و براش یک خط تعریف بکنی
مواظب باش از بخار پزی له نشی

سلام
بازم ممنون
به شدت با حرف استادتون مخالفم ...
اساسا شعر در بند هیچ منطقی نیست
در مورد شعر آوایی که براهنی بنیانگذارش بوده
یه سری مطالعاتی بکن...
در ضمن اینجا به شدت حرف استادتون رعایت شده ...
نه جان من انتقاد پذیریو حال کردی ؟

حیدر 3 مهر 1390 ساعت 23:17 http://heydar125.blogfa.com

سلام حاجی عالی بود می خواستم اشعارتون رو تو وبلاگ بزنم منتظر اجازه نمی مونم.چون در حد کافی نیرو و وقت کم داریم.یا حق باز هم منتظرم

سلام
خدا قوت
اجازه مال از ما بهترونه
هر جور عشقته صفای ماست
دستت درد نکنه
یا علی

اطیلا 4 مهر 1390 ساعت 10:36 http://atilaahari.persianblog.ir/

راستش همون دیروز بهت سر زدم و شعرتو خوندم ولی نتونستم برات نظر بزارم..نظر دادنم نیومد..تا این که امروز خودت بدادم رسیدی..


سلام
قلم خوبت
با
مفهومی که اذیتم میکند
چسبید ...
سپاس

حود پیچ میشویم ... !

نوشین 4 مهر 1390 ساعت 11:03

سلام
مطلب قشنگی بود
اما
تعجب کردم که تا ته مطلب اصلا اشاره ای به امام زمان نداشتین!!!
منظورم اینه که این کشتی ای که شما فرمودین قبلا ساخته شده و ما فقط باید سوارش بشیم!
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله میفرمایند:
(مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح، من رکبها نجا و من تخلف عنها هلک!)
یعنی: اهل بیت من همانند کشتی نوحند، هرکه در آن کشتی سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن دوری کرد، هلاک شد!
(این حدیث رو علمای شیعه و سنی نقل کردن)
به نظرم اگه میخواین مطلبتون از نظر اعتقادی مشکل نداشته باشه این حدیث رو بهش اضافه کنید،
چون خیلی مهمه
و اگه کسی خیال کنه داره واسه اسلام تلاش میکنه و شهید میشه اما ندونه که کشتی نجاتش امام زمانشه! به فرموده پیامبر قطعا از هلاک شدگانه!
دعا میکنم ماها از نجات یافتگان باشیم.(اللهم عجل لولیک الفرج)
یا حق

سلام
نقطه ی صحیحیه
اما میدونید نباید توی متن تکلیف همه چیو مشخص کرد
اونوقت بیانیه میشه
باید اجازه داد یه سری چیزارو خود مخاطب بهشون برسه
... در ضمن همین مفهوم آمدن باران
منظورش ظهور آقا امام زمانه که نابودی همه ی زشتی هاست
.....................
حدیث زیبایی که نوشتین به مطلب
پیوست شد
بی نهایت ممنون از دغدغه تون
یا حق

*Hamnafas* 4 مهر 1390 ساعت 13:35

سلام دوست مهربون.
امیدوارم هیچوقت برای غم تو دلت جایی نباشه.
ببخش... امروز فقط اومدم بهت بگم امیدوارم شمام مثل عشقتون منو ترد نکنید.
ای کاش میتونستم حرفای دلمو بهت بگم.
به هر حال...























آرزومند آرزوهایت

























همنفس کوچه تنهایی

اینطوری برداشت نکنید
اون شمارو نرونده
به آدما حق بدید مسیر زندگیشونو انتخاب کنن
من کسی نیستم که با کسی مشکل داشته باشم
فقط میدونین بحث وقتی شخصی میشه آدم نمیتونه زیاد وارد بشه
امیدوارم درک کنین
موفق باشید

زیگزاگ 4 مهر 1390 ساعت 13:59

مدیر مسوول نیویورک نایمز پس از به هوش آمدن از کما در میان بهت حاضرین گفت : نام روزنامه ام را به awake Muhamad(محمد بیدار) تغیر خواهم داد.وی افزود : مطلب "اکنون باید کشتی مان را بسازیم" آقای احمدزاده را خواندم و دیگر نفهمیدم چه شد . . . این مدیر بلند پایه ساعاتی پیش به مکتب تشیع روی آورد.

گفتنی است پاپ ژان پل سی و هشتم
پس از ملاقات با سردبیر نیویورک تایمزدر یک سخنرانی به صورت رسمی
از جامعه ی کاتولیک های جهان درخواست کرد به اسلام روی بیاورند
چهره هایی همچون مرلین منسون ( شیطان پرست معروف آمریکایی )
در این مراسم پس از گرویدن به اسلام
برای سلامتی محمد احمدزاده پنج بار امن یجیب تلاوت کردند !

نوشین 4 مهر 1390 ساعت 18:49

ممنونم که حدیث رو به مطلبتون اضافه کردین

من باید تشکر کنم
که دلسوز مطلب بودین
ممنون

ثانیه 4 مهر 1390 ساعت 20:16 http://www.pinokiyo71.blogfa.com





سلام
نمی دونم تا حالا دعوت شدین یا نه

به هر حال دعوتتون می کنم به وبلاگ دلاورا
ادرسش توی وبلاگم و البته در قسمت نطرات هست

سپاس

لبیک ...
حتما میام

ممنون که اومدی
و ممنون که منو لینک کردی

هم چنین

*Hamnafas* 4 مهر 1390 ساعت 21:51

فقط ای کاش میدونستی ته دلم چی میگذره دوست مهربون و داداش گلم.





میدونی چرا بهت میگم داداش؟ آخه من نه داداش دارم و نه آبجی.































آرزومند آرزوهایت








































همنفس کوچه تنهایی

آدما با همین دردا بزرگ میشن ...
خیلی حرفا هست که نمیشه زد
واقعا تنهایی رو نمیشه با کسی قسمت کرد
...

[ بدون نام ] 4 مهر 1390 ساعت 22:55

...

که بی شک

خواهد بارید .

ان شاءالله

یا لطیف "
خیلی خیلی لذت بردم.
انشالله که آقامون مهدی (عج) هرچه زودتر ظهور کنند تا وعده ی
عدالت الهی تحقق پیدا کنه...
و ما همچنان در انتظار باران هستیم...

ان شا‌ءالله

زیبا بود رفیق . خیلی زیبا . حالشو بردیم جیگر

مخلصیم
کلیک رنجه کردید

کفشدوزک 10 مهر 1390 ساعت 00:11 http://golesar.blogfa.com

سلام
موسیقی عالیه
بابا کولاک کردی
منم می خوام سوار شم
اما...

چرا شاید ولی اما شدن تصویر این شبها ...
دارم میترسم از روزی که مثل سایه ها باشم !

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد