فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده
فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده

زخم


من یه آدم بدِ خستم

پشت دیوار هایِ خوبی

پشت ِ نفرینِ یه زخم ِ

چرکی و کثیف و خونی

 

تَن ِتابوتِ غروبم

روی دوش آسمونه

یه نفر پشت قدم هاش

روضه ی شبو میخونه

 

دیگه گندیده وجودم

مث ِزَجرِ  لخته بسته

پاشو از پای تبی که

روی ماشه ها نشسته

 

عطر باروتی گونه ت

توی لمس آخرین دم

دیگه چاره ای نذاشتی

دیگه چاره ای نداشتم ...

 

من فقط گلوله ها رو

هم نشین ِ درد کردم

فرصتی دادم تا قلبت

بگه دردو درک کردم

 

چشا تو واکن عزیزم

تو همیشه بی گناهی

من که دستاتو ندیدم

تویِ دست این دو راهی

 

چشاتو وا کن عزیزم

این ترانه نیست ... یه خوابه

تو دلم ، آتش فشون و

روی گونه هام مذابه


" زنده باش و زندگی کن "

یادته , گفتی و رفتی

من که زنده ام ... خوب نگام کن

پس چرا چشماتو بستی ؟


یادته؟  اسمتو کاشم

تو تخلص ترانه ...

بوی خون پیچیده اینجا

تف به هر چی عاشقانه


دومین شلیک امشب

پشت پیشونی پیرم

واسه ختم این ترانه

منم حاضرم بمیرم !


تف به اولین شبی که

گفتی دستاتو بگیرم

دستتو رها نکردم

خودمم دارم می ...




بی دار

تابستان 89 . مشهد



نظرات 17 + ارسال نظر
شاپرک 2 آبان 1391 ساعت 13:45 http://sahi7.blogfa.com

شعر حالبی بود
ولی یه مقدار غم داشت

ممنون از مطالعه تون

فاطمه(مستم) 2 آبان 1391 ساعت 15:37 http://mastam.blogfa.com/

Very GOOD
احساس میکنم وقتی آدم ترانه میگه یه ملودی هم با کلمات ریتم میشه آهنگ ساز هم هستید؟

از عشق سخن باید گفت; همیشه از عشق سخن باید گفت.
عشق ، در لحظه پدید می آید . دوست داشتن ، در امتداد زمان.
این، اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
عشق، معیارها را در هم می ریزد، دوست داشتن بر پایه ی معیارها بنا می شود.
عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد،دوست داشتن،از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد.عشق، قانون نمی شناسد،دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی ست.
عشق فوران می کند چون آتشفشان و شره می کند چون آبشاری عظیم، دوست داشتن،جاری می شود چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم. عشق، ویران کردن خویش است، دوست داشتن،ساختنی عظیم.
عشق، دق الباب نمی کند، مودب نیست،حرف شنو نیست، درس خوانده نیست، حسابگر نیست، سر به زیر نیست، مطیع نیست... عشق، دیوار را باور نمی کند، کوه را باور نمی کند، گرداب را باور نمی کند، زخم دهان باز کرده را باور نمی کند، مرگ را باور نمی کند...
عشق، در وحله ی پیدایی ، دوست داشتن را نفی می کند، نادیده می گیرد، پس میزند، له می کند و می گذرد. دوست داشتن نیز، ناگزیر ، در امتداد زمان، عشق را دود می کند، به آسمان می فرستد و چون خاطره ای حرام، فرشته ی نگهبانی بر آن می گمارد. عشق، سحر است، دوست داشتن، باطل السحر.
عشق و دوست داشتن، از پی هم می آیند،اما هرگز در یک خانه منزل نمی کنند. عشق، انقلاب است، دوست داشتن، اصلاح. میان عشق و دوست داشتن، هیچ نقطه ی مشترکی نیست. از دوست داشتن به عشق می توان رسید ، و از عشق ، به دوست داشتن. اما به هر حال،حرکت از خود به خود نیست،ا ز نوعی به نوعی ست، از خمیره ای به خمیره یی...
و فاصله ایست ابدی ، میان عشق و دوست داشتن که برای پیمودن این فاصله ، یا باید پرید ، یا باید فروچکید...
نادر ابراهیمی

یاعلی

سلام
آره , کار با ریتمه دیگه ...
نه , کار موسیقی نکردم تاحالا
ممنون از مطالعه تون
یا علی

سلام
اولاازبازدیدی که ازجوش شیرینم داشتیدممنونم
ثانیااین که لینکتون کرده ام
و آخرم این که طبع روانتونوقدربدونین ..بخونین و بدونین و بسرایید ...
جاری مانید

باسلام
ممنون
شما هم با افتخار لینک شدید
زنده باشید
یا علی

سلام الله علیکم
اشعار سراسر اندوه و مصیبتتان را خواندم و حظی وافر نبردم .

علیکم السلام
با عرض تحیات و تشکرات , به درک !

pile 3 آبان 1391 ساعت 14:21 http://www.pile91.blogfa.com

دوباره شبهای تابستان 89 مشهد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دوباره
سه باره
چهارباره
...

pile 3 آبان 1391 ساعت 14:23 http://pile91.blogfa.com



خدایا. . .
مدعیان رفاقت هر کدام تا نقطه‌ای همراهند. . .
عده ای تا مرز منفعت . . .
عده‌ای تا مرز مال. . .
عده‌ای تا مرز جان. . .
عده‌ای تا مرز آبرو. . .
و همگان تا مرز این جهان. . .
تنها تویی که همواره می مانی، بمان . . .


آمین

یاسین 3 آبان 1391 ساعت 19:03 http://birabtane.blogfa.com

این محشره پسر
چی گفتی!!!!

چی میشه اگه اینو رضا یزدانی بخونه،فک کنم بهترین آهنگ عمرش بشه

مرسی
آخرشو فهمیدی دیگه
مث اونی که رضا براهنی گفت
از هوش می ..
اینم دارم می ...

خسته نباشم ؟؟؟؟
...............
ممنون
لطف داری

PILE 3 آبان 1391 ساعت 22:22 http://pile91.blogfa.com

حرفهای این پسرعموت رو زیاد جدی نگیر چون همه این حرفها رو واسه این میزنه که تو نسبت به زندگی امیدوار باشی و به این ترانه هات هم ادامه بدیتعصب دیگه کاریش هم نمیشه کرد.

بله در جریانم ...
شمام که راست میگی ...

خطاب به یاسین و محمد

شما دو تا فقط در حضور ما دعواتون میگیره نه ؟

اینجا هم بساط تعریف و

عامل تفرقه تویی دیگه ....

PILE 5 آبان 1391 ساعت 07:36 http://pile91.blogfa.com

اگه شما هم الزایمر بگیری این خاطرات مشهد از ذهنت بره بیرون من یکی که خیلی خوشحال میشم البته الزایمر هم شاید در مورد خاطرات مشهد کارساز نباشه چون فک کنم شما الزایمر هم بگیری خاطرات مفرح مشهد هیچ وقت از ذهنت نمیره بیرون.
اون وقت دیگه می تونی هر روز خاطرات ۸۹ رو کلی مرور کنی.
شنیدم سال ۸۹ فوت کردید الان احتمالا روح متحرکید دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

فوت نکردیم مارو کشتن ...
البته ما شهید شدیم و شهدا زنده ان همونطوری که میدونین ...
این علامت سوالا و تعجباتون هم منو کشت
فکر کنم یکی یکیش حکمتی داره واسه خودش ...
مث نقطه چینای من ... !

یا خیر حبیب و محبوب صل علی محمد و آل محمد
با آخرین پست وبلاگ "روزی او خواهد آمد"
از شما دوست عزیز
طلب حلالیت کرده
و خواهان التماس دعای کثیر هستیم
یا علی

ای بابا
آقا چرا آخرین پست ...
شما باید حلالمون کنی
بازم فک کن
شاید برگردی ...

سلام
برادر ببخشی از یکه کلام شما استفاده کردیم
:
باشد به خیر انشالله

همه ی همت ما در گسترش فرهنگ
باشد به خیر بوده
بگذریم از اینکه الانا خودم دیگه ...

......... 6 آبان 1391 ساعت 13:21

emrooz rooz jahanye (i love u)ast. age ino
gerefty manish ine ke yeki dooset
dare. ino be 10 nafar befrest ta
143 daghigheye ayande va farda
behtarin rooze toe. NIME SHABE
EMSHAB ESHGHE VAGHEYIYE SHOMA
SABET MIKONE KE DOOSET DARE.
saat 14 farda ye etefaghe khoob
baratoon miofte in mitoone harja
bashe. baraye bozorgtarin shoke
zendegitoon amade bashid. age
in matno pak koni shoma
moshkele rabetei ta 10 sal dige
peyda khahid kard.

یعنی چی الان
خب اگه به ده نفر بفرستم یعنی ده نفرو دوست دارم
که ما از اوناش نیستیم
اگر هم دوست نداشته باشم اونارو سرکار گذاشتم ...
کمک...

فاطمه(مستم) 6 آبان 1391 ساعت 20:04 http://mastam.blogfa.com/

رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم
هم بی‌دل و بیمارم هم عاشق و سرمستم
صد گونه خلل دارم ای کاش یکی بودی
با این همه علت‌ها در شنقصه پیوستم
گفتا که نه تو مردی گفتم که بلی اما
چون بوی توام آمد از گور برون جستم
آن صورت روحانی وان مشرق یزدانی
وان یوسف کنعانی کز وی کف خود خستم
خوش خوش سوی من آمد دستی به دلم برزد
گفتا ز چه دستی تو گفتم که از این دستم
چون عربده می کردم درداد می و خوردم
افروخت رخ زردم وز عربده وارستم
پس جامه برون کردم مستانه جنون کردم
در حلقه آن مستان در میمنه بنشستم
صد جام بنوشیدم صد گونه بجوشیدم
صد کاسه بریزیدم صد کوزه دراشکستم
گوساله زرین را آن قوم پرستیده
گوساله گرگینم گر عشق بنپرستم
بازم شه روحانی می خواند پنهانی
بر می کشدم بالا شاهانه از این پستم
پابست توام جانا سرمست توام جانا
در دست توام جانا گر تیرم وگر شستم
چست توام ار چستم مست توام ار مستم
پست توام ار پستم هست توام ار هستم
در چرخ درآوردی چون مست خودم کردی
چون تو سر خم بستی من نیز دهان بستم

"حضرت مولانا "

یاعلی

سلام
لطف کردین
ممنون

سپیدبال 6 آبان 1391 ساعت 22:32

سلام..
قشنگترین شعر این چند وقت اخیر بود...مرسی......
برای منم دعا کن ....

سلام
طبق معمول شرمنده میکنی
همچنین یا علی

ثانیه 6 آبان 1391 ساعت 23:26 http://www.pinokiyo71.blogfa.com




سلام

به روزم


چه عجب بعد عمری ....

سلام
همچنین ...
شما که هر دو هزار سال به یار آپ میکنی ...

[ بدون نام ] 9 آبان 1391 ساعت 20:37

سلام مثل همیشه عالی نمیدونم چیچوری مینویسی باید بیام پیشتون درس بگیریم به قول این دوستمون تو این چند وقته اخیر عالی بود یا نمیگی یا مینویسی عالی مینویسی بیدار

سلامتی همه با معرفتا

ووووووووووووووووووووووووووووووای

بابا جان یه جامعه ی ده هزار نفری تو ذهن منه
از کجا بدونم کیه نویسنده ی نظر


هیچی از نظر بی اسم بد تر نیست ...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد