همانها که تا دیروز هر اغتشاشی را
" واکنش جامعه به دیکتاتوری احمدی نژاد " نام نهاده بودند
امروز اعتراض به روحانی را
" وحشی گری " می دانند
.
خدایا
صد شرف به گرگ
که همواره گرگ است ...
مرداد 92
پی نوشت :
1 . این ترانه روی خاطره ی hello my friend از سردار قاسمی بزرگ نوشته شد ... از اینجا دانلود کنید
اجازه ی اشک بده
تا مرگ روبرومه
تا این طناب , مثل
یک بغض رو گلومه
اجازه ی اشک بده
تو لحظه ی سقوطم
من بیست و چند ساله
تبعیدی سکوتم
من توی قانون شهر
جنسیت حقیرم
باید به اتهام
جنسیتم بمیرم
باید همیشه حصر
تابوی سنت ها شم
به قیمت " آبرو "
بی واژه , بی صداشم
اجازه ی اشک بده
اگه عدالتی هست
سدی که تابلوی " هیس "
رو سیل واژه هام بست
کابوس یک جنایت
حسی که تو نداری !
میتونی خاکسترو
روی آتیش بذاری ؟
دم دم صبح , بارون
گر میگیره بباره
حالا که بغض وا شد
مشکل طناب داره ...
فردا درام " شیرین "
با تلخی هاش تمومه
اجازه ی مرگ بده
تا اشک روبرومه .
بی دار
اول شهریور نود و دو
سینما آزادی
ارومیه
پی نوشت
1 . دیشب رفته بودم تماشای " هیس دختر ها فریاد نمی زنند " ... گریه نکردم , این ترانه زاده شد ...
2 . کاری با ویزگی های فنی فیلم ندارم ... خوب و بد داره ... بسیار میشه گفت ...
3. نیت کارگردان بسیار سازنده است ... به جای پز روشنفکری و سیاه نمایی یا سفارشی سازی , دغدغه ی اجتماهی خودش رو میگه ... هم به خانواده ها که بی بند و باری مدرنیته تو این منجلاب فساد و فحشا انداخته شون ... هم جامعه که سنت های احمقانه ای رو که نه توی دین هستند نه توی انسانیت هر روز بال پر میده ... و هم حاکمیت که باید مساله رو ریشه ای نگاه کنه و از رونمایی واقعیت های تلخ هراسی نداشته باشه ...
4 . تصمیم گرفتم دیگه تنهایی برم سینما ...
5 . لینک این ترانه توی وبسایت رسمی فیلم
6 . پوستر فیلم توی ادامه مطلب
دارد یک شاهکاری اتفاق می افتد توی تلوزیون ... سریالی بسیار حساب شده که اگر از گفتن هر حسنش بگذرم , نمی توانم از موسیقی فوق العاده مهمش عبور کنم ...
اسم مجید انتظامی پای یک اثر نصف راه را می رود اما واقعا باید شنید قطعه قطعه ی ملودی های سریال کلاه پهلوی را , انگار دوباره برگشته ای به کیف انگلیسی و حالا از دریچه ای دیگر می نگری به جامعه ی همیشه ستمدیده ی ایران ... انتظامی همه را توی سازش دارد ... همه را , تدین آقا میرزا را ... خیانت کریم را ... و تو باید بنشینی و کیفور شوی ... انگار نمایش الکسترال می بینی ...
چند قسمت بود که سالار عقیلی تصنیف می خواند ... تا این قسمت جمعه ی اخیر که ویرانم کرد ... ضیالدین دری برای شخصیت همسر میرزا رضا ( مریلا زارعی ) سنگ تمام گذشت ... هر چقدر گشتم پیدا نکردم شعر کار اثر کیست اما بد جوری سینمایی و تصویری است , به شدت نشسته روی نما های سریال از درگذشت بانوی محجبه ی فیلم , این اصلا اتفاق کمی نیست , شما نمی توانید 10 اثر از ترانه و تصنیف های سینماییزه شده در ایران نام ببرید ... و این همه دقت بصری و روایی نشان می دهد موسیقی برای کارگردان خیلی جدی است و همین باعث شد سالهای گذشته کیف انگلیسی و اکنون کلاه پهلوی زمزمه ی صوتی بخشی از تاریخ کشورمان شود ... هر وقت که بخواهی به دوران قاجار و پهلوی اول بیاندیشی موسیقی و فضای کیف انگلیسی و کلاه پهلوی می آید توی ذهن ... از این ها که بگذریم اجرای دقیق سالار عقیلی بسیار در ظرافت کم نظیر سریال اثر دارد .
آن بیتی که میگوید " گهر صدف می خواهد " توی این تصنیف که اشاره دارد به حجاب شخصیت بانو , نشان می دهد همه چیز حساب شده است و چیزی در میز تدوین یا پای ممیزی پدید نیامده , باید خداقوت گفت ...
این روزها گوشم درگیر این تصنیف و چند تصنیف دیگر این کار و مخصوصا موسیقی زیبای تیتراژ پایانی کار است ... موسیقی تیتراژ پایانی را گوش کنید میانه هایش یک تکنوازی ساکسیفون دارد که نمی شود رهایش کرد ...
دیگر بماند دیگر ویژگی های سریال که به نظرم جز بهترین های دهه ی اخیر رسانه ی ملی است , از معدود کارهایی که تکلیفش با فرهنگ و ضد فرهنگ مشخص است , همین خودش یعنی شرافت سازنده ! چیزی که بدجور کم شده این سالها ..
فایل دانلود تصنیف زیبای سالار عقیلی در کلاه پهلوی اینجاست
کیفور شوید
من به این شاهکار میگویم ...