فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده
فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده

و من

و من چشم هایم

به رنگ دیدگانت رنگ می شوند

میبنی ؟

وقتی چون تویی دارم

هیچ , تماشایی نیست ...


بی دار

ترنج

هنوز کسی هست

که چند ترنج

توی کیفت بگذارد و

محض نگاهت بگوید :

" غم نخور

زندگی همین است ... "

.

هنوز کسی هست

که گاهی تماس بگیرد و بعد

شاکی شودت

" چرا جواب ندادی ؟ "

اگر چه می داند

باز هم بگوید

" دنیا که به آخر نرسیده است ..."

.

در این نمیدانم دنیای پس از آخر

هنوز کسی هست

که دوست داشته باشد

بنشینی و شاید

شعری بخوانی

حتی اگر

کاری پیش آمد

بازگردد و بگوید

" خب , ادامه اش ... "

.

کسی که میدانی

میهمانش بودن

شکل تکرار امواج روی ماسه های ساحل

استمرار زیبایی است

و ادامه دارد

تا تنهایی ات

تا مسیر ساکت و غمبار برگشت

.

توی سکوت گیج کننده ی این روز ها

کیفم را که می گشایم

بوی ترنج می پیچد

و به یاد می آورم

هنوز کسی هست

کسی که تلخ نیست

.

زندگی ترش می شود



به خواهرم

18 / 8 / 89

مشهد

بی دار

کرم حلزون

آدم های توی تبلیغات

شفافند

خوش چهره و خوش پوش

همیشه ی خدا می خندند

انگار هیچ وقت شامپوی خوش عطرشان تمام نمی شود

و یا اتومبیل خوش رنگشان

دود نمی کند

و اگر هم مشکلی باشد

با حساب های سپرده ی جدید

حل خواهد شد

.

آدم های توی تبلیغات

جهان خوبی دارند

به وسعت یک شارژ جادویی

و یا معضل فاجعه بار ریزش مو ...

خدای من

چقدر خوشبخت هستند

آنها که از میان ال سی دی های سه بعدی

پا به جهانی جدید می گذارند

و یا طعم بستنی های لذیذ را

هنگام بازی گلف مزمزه میکنند

.

آدم های توی تبلیغات اما

غمی عجیب دارند

توی عمق نگاهشان

آنجا که فیلم برداری تمام می شود و

دروغ هایشان باد می کند

روی دستان تنهایی ...

.

من

مطمئنم

آدم های توی تبلیغات

پیام های بازرگانی را

غمگین تر از من

تماشا می کنند

بسیار غمگین تر 

بسیار غمگین تر ...

.

چرا که می دانند

کرم حلزون

به هیچ دردی نمی خورد .