ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فان مع العسر یسراً، ان مع العسر یسرا
پروردگارا تو خود گواهی بر من چه میگذرد.
تو خود این معرفت را به من عنایت کردی که آسانیهای بعد از سختیها را در ظرف دورة فانی زندگی خود در دنیا نپندارم، بلکه برای رسیدن به موهبت بزرگ تو که همانا «آرامش در سکینت قلبی» است، این گونه تصور کنم که دنیای فانی حادثه و ماجرایی است سخت و طاقتفرسا و ما انسانهای ناتوان بایستی مهیای گذشتن و عبور کردن از این ورطة هولناک باشیم.
اینکه گاهی اوقات به صورت مقطعی پس از سختی، آسانی ظاهر میگردد، از یک طرف آزمایشی است که خداوند از ما میکند تا معلوم گردد مدعیان دین و آیین خدا چه کساناند. (... و لما یعلم الله الذین جاهدوا...) و از طرفی، لطف و مرحمت خداست بر اینکه در حرکت در راهش نبریم...)
از دلنوشتههای امیر شهید صیاد شیرازی
بمن بگو
بمن بگو، بگو،
چگونه بشنوم صدای ریزش هزار برگ را ز شاخه ها؟
بمن بگو، بگو،
چگونه بشنوم صدای بارش ستاره را ز ابرها؟
من از درخت زاده ام
تو ای که گفتنت وزیدن نسیم هاست بر درختها
بمن بگو، بگو،
درخت را که زاده است؟
مرا ستاره زاده است
تو ای که گفتنت چو جویبارهاست، جویبارهای سرد
بمن بگو، بگو،
ستاره را که زاده است؟
ستاره را، درخت را تو زاده ای
تو ای که گفتنت پریدن پرنده هاست
بمن بگو، بگو،
تو را که زاده است؟
رضا براهنی - بمن بگو – از دفتر آهوان باغ
یکی از دوستان که هم مارا میشناسد هم وبلاگمان را
میگفت بهتر نبود با یه تم ارزشی شروع میکردید؟
ناراحت بود
در جواب این عزیز می نویسم
یک اصلی در سینما است که همیشه توقف گاهی برای فیلم سازان بوده است
تئوری فرم – محتوا
اینکه هرکدام جایگاه خود را داشته باشد
هرکدام که پیشی بگیرد بردیگری کار خیس میخورد
امروز روزگار دوستان مانند کارگردانی است که اسیر فرم شده است فارغ از خرابی محتوا !
انگار اصالت ازان سر و شکل کار است نه ماهیت آن
این کار فقط موجب بقای ظاهر است در حالی که اصل باطن است
بسیجی بودن
امروز باید توی موسیقی رپ و راک
روی صحنه تئاتر
بین قاب سینما
سر و شکل امروز خود را پیدا کند
باید حجاب فاطمی از چنبره ی زنان بی سواد توسری خور
خارج شود
و مفهوم عشق
از سیطره ی یک مشت هوسران
باید.... بگذریم
.
این وبلاگ دوست بسیار عزیزم
حدیث درد است همان درد دین دوست داشتنی
اما ... بانگاه نگارنده
لطفا درک کنید!
باشد به خیر ان شاء الله
سلام
اکنون که جو گیر شده ام و
دست چسبانده ام روی اینتر
این اولین نوشته ی ماست
چهار نصف شب
بی دار