فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده
فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده

یلدا

به من میخندی و بازم , به من خندیدنت خوبه

میگن دزدی بده اما , میگم دزدیدنت خوبه


قریب چند ملیون بار , بهت گفتم دوست دارم

نفهمی کن نمیدونی , چقد پرسیدنت خوبه


منم مثل " روازاده " پزشکی رو نمی فهمم ...

واسه قلبم کدوم دارو مث بوسیدنت خوبه ؟


نسیم صبح دیدارت همه چترامو آتش زد

آهای یلدای بارونی , ببار باریدنت خوبه ...


بی دار

یلدای 91


پا نویس :

1 . ناقصه , ... ولی زدم ... دلم گرفته بود ...

2 . تصمیم دارم هر بار سر میزنم کاملش کنم


رأس ساعت

سیزده و سی دقیقه , یه مرد و صد تا دارو

یه مرد و نشتی گاز , یه مرد با یه چاغو


یه مرد و حتی شاید , تفنگ رو شقیقه

خود کشی رأس ساعت , سیزده و سی دقیقه ...


...


بی دار

بگو نه !

سرم رفت از سکوتت شاهدم این بغض ممتده
سکوتت  رسم آیینه است شبیه رودی از سده

 

سکوتت شکل اشکامه چرا چیزی نمیدونی ؟

میخای بازم بگی از این چشا چیزی نمی خونی ؟

 

بگو باتو نمی مونم بگو اصلا بگو گم شو

یه چیزی از دلت رو کن یه لحظه مثل مردم شو

 

پر از تصویر شبگردی که هم آغوش بارونه

نگاه کن تا کجای شب دلم دیوونه میمونه

 

دارم میمیرم از دردت هنوزم ساکتی ؟ آره

فقط محض دل عاشق گلایه تازگی داره

 

ببین شب شد جهانم بس کن این کابوس تردیدو

همین کارا رو کردی که یکی دزدید خورشیدو

 

با لبخندای اجباریت منم اینجا یه بیچاره

که عشقش جز ترحم تو  ، نگاش چیزی نمیذاره

 

شاید نه گفتنت خیلی قشنگ تر از نگفتن بود

بگو نه !  تا بدونم چی دلیل این نگفتن بود




بی دار

اسفند 89

باشد به خیر ان شاءالله

.................................

پی نوشت :

1 . علی رغم تلاش های معاندین (!) مسابقه تا آخر هفته ادامه دارد .

2 . دوستان صبر کنند ؛ تا پایان سال 89 , چند قرن دیکر باقی است ...

زخم


من یه آدم بدِ خستم

پشت دیوار هایِ خوبی

پشت ِ نفرینِ یه زخم ِ

چرکی و کثیف و خونی

 

تَن ِتابوتِ غروبم

روی دوش آسمونه

یه نفر پشت قدم هاش

روضه ی شبو میخونه

 

دیگه گندیده وجودم

مث ِزَجرِ  لخته بسته

پاشو از پای تبی که

روی ماشه ها نشسته

 

عطر باروتی گونه ت

توی لمس آخرین دم

دیگه چاره ای نذاشتی

دیگه چاره ای نداشتم ...

 

من فقط گلوله ها رو

هم نشین ِ درد کردم

فرصتی دادم تا قلبت

بگه دردو درک کردم

 

چشا تو واکن عزیزم

تو همیشه بی گناهی

من که دستاتو ندیدم

تویِ دست این دو راهی

 

چشاتو وا کن عزیزم

این ترانه نیست ... یه خوابه

تو دلم ، آتش فشون و

روی گونه هام مذابه


" زنده باش و زندگی کن "

یادته , گفتی و رفتی

من که زنده ام ... خوب نگام کن

پس چرا چشماتو بستی ؟


یادته؟  اسمتو کاشم

تو تخلص ترانه ...

بوی خون پیچیده اینجا

تف به هر چی عاشقانه


دومین شلیک امشب

پشت پیشونی پیرم

واسه ختم این ترانه

منم حاضرم بمیرم !


تف به اولین شبی که

گفتی دستاتو بگیرم

دستتو رها نکردم

خودمم دارم می ...




بی دار

تابستان 89 . مشهد



صبح بزرگ + بیوگرافی و اثری از ویگن دردریان

با عرض بزرگ ترین غلط کردم ها

بابت تأخیر های این مدت

تقدیم به مهیار و سپیدبال عزیز

که دلشان شعر میخواست ...




صبح بزرگ

 

حالا وقتشه به هم بگیم چرا

چرا اینقد واسه هم غریبه ایم ؟

حالا وقتشه به هم بگیم کجا

ما به هم کجای قصه می رسیم ؟

 

حالا وقتشه که بند کفشامون

واسه دستای هم آشنا بشن

من پر از مانتوی خرمایی ِتو

دگمه های کتم از تو وا بشن

 

زل زدن کار دلای عاشقه

ما میخایم تو چشم هم دیوونه شیم

خوب که چی ؟ بذار بگن زشته ... ببین

حالا وقتشه که فریاد بکشیم

 

باید احساس عجیب ِ قلبمون

یه جورایی واسه هم معنا بشه

یعنی چی ؟ این همه رویا  چه طوری ...

میشه تو ظرف یه لحظه جا بشه ؟

 

ما داریم خواب میبینیم اما همه

میگن این بیداریه ، حقیقته !

باورش سخته که تو  نامحرمی ...

راستی بوسه هم تو خواب معصیته ؟

 

کسی که ما رو به پای هم نشوند

میدونه آخر این جاده کجاست

حالا وقتشه ترانه ساز  ِمن

بهترین ترانه خونمون خداست

 

حالا وقتشه به هم بگیم چرا

چرا اینقد واسه هم غریبه ایم ؟

حالا وقتشه به هم بگیم کجا

ما به هم کجای قصه می رسیم ؟

 

تو  دلم یه دفتر خط خطیه

تو دلت یه بوم  ِگیج و بی نشون

ما میریم و دلامون جا میمونن

میبینی ، به هم میاد رفتنمون

 

نمیخام بگم که با تو میرسم

آخرش به قله ی خوشبختیا

تازه با فکر تو جو ّ رد شدم

بیا بالا تر از این حرفا ... بیا

 

حوصله ام سر میره از شعرایی که

لقمه رو توی هوا میچرخونن

من که تا بخام ازت حرف بزنم

مم  ... آره ؛ عشق تو رو میلونبونم ...

 

گیر نده به نون و رسم واژه هاش

" نمیخام نه نمیشه ، نمیتونم "

سیریِ عشقو بیار و میم ِما

خودشه همین یه واژه"میمونم"

 

فاصله زاییده ی ذهن شب ِ

من که باور ندارم فریبشو

فردا نیس ، امروز اون صبح بزرگ

حالا دیگه وقتشه ... دمیده شو

 

حالا وقتشه به هم بگیم چرا

چرا اینقد واسه هم غریبه ایم ؟

حالا وقتشه به هم بگیم کجا

ما به هم کجای قصه می رسیم ؟



پاییز 90


........................................................................

موسیقی نوشت :


به درخواست مونولیزا ی عزیز

در مورد موسیقی که میشنوید و بیوگرافی ویگن

به ادامه ی مطلب مراجعه کنید .



بی دار

باشد یه خیر ان شاء الله

ادامه مطلب ...